سیسمونی
بابا وقتی از سرکار اومد رفت کمدی رو که برات سفارش داده بودیم آورد! 17/10/89 با بابا رفتیم برای اتاق فرش خریدیم! اتاق رنگ و بوی جدیدی گرفته یه رو زکمدت رو دستمال کشیدم! عزیز جون هم همه ی وسایلت رو آورد یه روز با خاله اعظم اومدن چیدنشون. اتاقمون دیگه جا نداره!!!!!!! بابا هم همش مثل من داره خودش رو آماده میکنه برای اومدنت همش این طرف و اون طرف میره تا منو راضی نگه داره! هرچیزی رو کهمیگم توی خونه نداریم وتموم شده فوری تهیه میکنه! دیشب میگفت من برای بچه ام هیچی کم نمیذارم! ما همه تلاشمون راحتی و خوشبختی توه! به دنیا بیا ببین برات چه کولااااااکی بکنیم جمعه قراره یه عصرونه بدیم به عمه ها و خاله ها و زند...
نویسنده :
مامان
16:23